نوآوری را می توان به چهار دسته تقسیم کرد: نوآوری در محصول، در فرآیند، در بازاریابی و مدیریت. اکنون برای شرکت ها - چه بزرگ و چه کوچک - رایج است که سیاست هایی را اتخاذ کنند که خلاقیت و نوآوری را ترویج می کند.
محصول (کالا یا خدمات) قلب یک کسب و کار است و این فرآیند شامل تمام روش هایی است که به تولید یا عرضه آن محصول کمک می کند.
1- نوآوری محصول یا خدمات
این نوع منجر به محصولات یا خدمات جدید یا ارتقاء محصولات یا خدمات قبلی می شود.
به عنوان مثال، زمانی که اینتل، سازنده تراشههای رایانه شخصی، با رقبای جدیدی مواجه شد که از نمونههای مشابه و تقلیدی از تراشههای آن برای رقابت در قیمت استفاده میکردند، اندرو گروو، مدیر اجرایی این شرکت، به نوآوری روی آورد. . اینتل به سرعت تولید تراشه های 386، 486 و "Pentium" را در برنامه کاری خود قرار داد و رقبای خود را در گرد و غبار پشت سر گذاشت.
- نوآوری در فرآیند
نوآوری فرآیند منجر به بهبود فرآیندها در سازمان (در عملیات، مدیریت منابع انسانی، امور مالی و غیره) می شود. این نوآوری بر بهبود اثربخشی و کارایی تاکید دارد. برای مثال، زمانی که جانسون اند جانسون، تولیدکننده محصولات بهداشتی و مصرفی متوجه شد که در مقایسه با رقبای خود فاقد مزیت هزینه است و در موقعیت نابرابری قرار دارد، برنامه ای را برای توسعه «فرایندهای نوآورانه» برای کاهش هزینه های سربار اجرا کرد.
3- نوآوری بازاریابی
این نوآوری ها به کارکردهای بازاریابی تبلیغات، قیمت گذاری و توزیع و همچنین عملکردهای محصول مانند بسته بندی یا طراحی (به غیر از توسعه محصول) مربوط می شود. به عنوان مثال، Nordstrom، یک فروشگاه زنجیره ای در سیاتل، متوجه شد که «ارائه خدمات برتر به مشتریان» یک رویکرد بازاریابی نوآورانه در صنعت خرده فروشی تخفیف است.
4- نوآوری در مدیریت
این نوآوری ها روش مدیریت سازمان را بهبود می بخشد. به عنوان مثال، زمانی که هیولت پاکارد (HP) متوجه شد که در حال از دست دادن قدرت رقابتی خود در بازارهای جهانی است زیرا تشریفات اداری آن رشد فرآیندهای توسعه محصول خود را کاهش می دهد، شروع به تجدید نظر در ساختار سازمانی خود کرد. انجام داد
نوآوری را می توان به چهار دسته تقسیم کرد: نوآوری در محصول، در فرآیند، در بازاریابی و مدیریت. اکنون برای شرکت ها - چه بزرگ و چه کوچک - رایج است که سیاست هایی را اتخاذ کنند که خلاقیت و نوآوری را ترویج می کند.
محصول (کالا یا خدمات) قلب یک کسب و کار است و این فرآیند شامل تمام روش هایی است که به تولید یا عرضه آن محصول کمک می کند.
1- نوآوری محصول یا خدمات
این نوع منجر به محصولات یا خدمات جدید یا ارتقاء محصولات یا خدمات قبلی می شود.
به عنوان مثال، زمانی که اینتل، سازنده تراشههای رایانه شخصی، با رقبای جدیدی مواجه شد که از نمونههای مشابه و تقلیدی از تراشههای آن برای رقابت در قیمت استفاده میکردند، اندرو گروو، مدیر اجرایی این شرکت، به نوآوری روی آورد. . اینتل به سرعت تولید تراشه های 386، 486 و "Pentium" را در برنامه کاری خود قرار داد و رقبای خود را در گرد و غبار پشت سر گذاشت.
- نوآوری در فرآیند
نوآوری فرآیند منجر به بهبود فرآیندها در سازمان (در عملیات، مدیریت منابع انسانی، امور مالی و غیره) می شود. این نوآوری بر بهبود اثربخشی و کارایی تاکید دارد. برای مثال، زمانی که جانسون اند جانسون، تولیدکننده محصولات بهداشتی و مصرفی متوجه شد که در مقایسه با رقبای خود فاقد مزیت هزینه است و در موقعیت نابرابری قرار دارد، برنامه ای را برای توسعه «فرایندهای نوآورانه» برای کاهش هزینه های سربار اجرا کرد.
3- نوآوری بازاریابی
این نوآوری ها به کارکردهای بازاریابی تبلیغات، قیمت گذاری و توزیع و همچنین عملکردهای محصول مانند بسته بندی یا طراحی (به غیر از توسعه محصول) مربوط می شود. به عنوان مثال، Nordstrom، یک فروشگاه زنجیره ای در سیاتل، متوجه شد که «ارائه خدمات برتر به مشتریان» یک رویکرد بازاریابی نوآورانه در صنعت خرده فروشی تخفیف است.
4- نوآوری در مدیریت
این نوآوری ها روش مدیریت سازمان را بهبود می بخشد. به عنوان مثال، زمانی که هیولت پاکارد (HP) متوجه شد که در حال از دست دادن قدرت رقابتی خود در بازارهای جهانی است زیرا تشریفات اداری آن رشد فرآیندهای توسعه محصول خود را کاهش می دهد، شروع به تجدید نظر در ساختار سازمانی خود کرد. انجام داد